اخبار و رویدادها

نگاهی به مشروطه از منظر اندیشه سیاسی/ نهضت مشروطه از منظر فکری یک نهضت ضد استبداد بود

  • 16 مرداد 1402
  • 17:40
  • 0 دیدگاه
  • 48 بازدید
  • Article Rating
نگاهی به مشروطه از منظر اندیشه سیاسی/ نهضت مشروطه از منظر فکری یک نهضت ضد استبداد بود

نشست «اندیشه سیاسی مشروطه» از مجموعه برنامه‌های «همایش نهضت مشروطه ایران» به مناسبت یکصد و هفدهمین سالگرد نهضت مشروطه در کاخ گلستان برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان و به نقل از خبرنگار ایلنا، روز یکشنبه ۱۵ مردادماه نشست «اندیشه سیاسی مشروطه» از مجموعه برنامه‌های «همایش نهضت مشروطه ایران» به مناسبت یکصد و هفدهمین سالگرد نهضت مشروطه، در سالن مردم‌شناسی مجموعه میراث جهانی کاخ گلستان برگزار شد.

در این نشست شروین مقیمی با موضوع «گذر از نص به روح، مطالعاتی پیرامون خصیصه اصلی تجدد طلبی روشنفکران مشروطه»، احمد بستانی با موضوع «مشروطه‌خواهی و الهیات سیاسی شیعه، ملاحظاتی درباره دستاوردهای فقهی مشروطه»، رضا صمیم با موضوع «باز صورت‌بندی نزاع میان جریان‌های سیاسی اجتماعی اثرگذار بر انقلاب مشروطه، تلاشی در جهت تفسیر دلایل شکست انقلاب مشروطه در مقام انقلابی آزادیخواهانه» و حامد عامری گلستانی با موضوع «تجربه مشروطه خواهی میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی» به سخنرانی پرداختند. 

احمد بستانی با بیان اینکه نقش علما در مدرنیته ایرانی مورد مطالعه قرار نگرفته است، گفت: از منظر الهیات سیاسی به مشروطه به عنوان یک اتفاق مهم فکری کمتر توجه شده است. به نظر من تنها کسی که تا حدی به این موضوع توجه کرد سیدجواد طباطبایی بود و این بحث را مطرح کرد که در مشروطه تلاش شد فقه به یک نظام حقوقی تبدیل شود. 

بستانی افزود: الهیات سیاسی دارای الگوهایی است که در دهه‌های اخیر بیشتر مطرح شده و به طور کلی مناسبات بین الهیات و سیاست را مورد مطالعه قرار می‌دهد. مطالعه مشروطه از این زاویه اهمیت زیادی دارد زیرا کاری که افرادی مانند میرزای نایینی انجام دادند فراتر از حوزه فقه شیعه است. اهمیت دوره مشروطه از این نظر است که از نظر الهیاتی مسیری را باز می‌کند. نهضت مشروطه از منظر فکری بیش از آنکه به دنبال آزادی و برابری باشد یک نهضت ضد استبداد بود و از این جهت با خیلی از انقلاب‌ها مثل فرانسه و آمریکا متفاوت است. 

او درباره اهمیت میرزای نایینی گفت: او به عنوان یک فقیه برجسته مهم‌ترین کتاب را درباره مشروطه به زبان فارسی نوشته و شیوه استدلال او برای دفاع از مفاهیم مدرنیته سیاسی قابل توجه است. رساله «تنبیه الامه و تنزیه الملله» در دفاع از مشروطه را به نگارش درآورد که مهم‌ترین رساله فقهی در دفاع از مشروطه است و بیش از آنکه رساله فقهی به معنای دقیق کلمه باشد رساله‌ای سیاسی است. نایینی با تکیه بر تلقی جدیدی از امور نامنصوص در اسلام و قرار دادن بخش اعظم مباحث سیاسی و حقوق اساسی در ذیل آن، راه‌حلی مبتکرانه برای مسأله نسبت شرع و قانون در دنیای جدید عرضه می‌کند. 

بستانی افزود: منصوصات آن چیزی هستند که در آیات قرآن و احادیث، صریح و آشکار باشند و محتاج به تأویل نباشند. اما به گفته نائینی بخش عمده مسائل مربوط به سیاست یا حقوق اساسی درون اموری قرار می‌گیرد که نصی برای آن وجود ندارد و به این معناست که به عقل و خرد و تجربه بشری واگذار شده است. ممکن است این مسأله امروز ساده به نظر برسد اما در آن زمان کار مهمی بوده و بخش مهمی از آنچه به نام مشروطه می‌شناسیم بر این اساس در واقع حکم شرع است، یعنی چیزی که شرع به طور مستقیم در آن حکم نداده و به خرد همگان واگذار شده است. اما به نظر من به رغم همه استدلال‌هایی که نائینی دارد کار او در نهایت نمی‌تواند یک پایه گزندناپذیر برای مشروطه ایجاد کند. 

پس از آن شروین مقیمی با اشاره به اینکه تاریخ‌نگاری اندیشه مشروطه همیشه یک دوگانه را در نظر گرفته است، گفت: دوگانه روشنفکران میانه‌رو و روشنفکران تندرو همیشه مورد توجه قرار داشته است. بحث من این است که اگر ما از زاویه فلسفه سیاسی به وضعیت فکری مشروطه نگاه کنیم و مکتوبات این روشنفکران را یک بار دیگر با دقت بخوانیم، در می‌یابیم که این دو گروه در اصل هیچ فرقی با هم ندارند. استراتژی آن‌ها و هدف مشترک آن‌ها بیرون کردن حامیان الهیات سنتی از صحنه بود، اما هر کدام از تاکتیک‌های خاص خود استفاده می‌کردند. 

مقیمی افزود: با این حال یک استراتژی واحد همه آن‌ها را حول یک جریان تجددخواهی گرد می‌آورد. همه آن‌ها در نهایت می‌کوشند یک دوگانه جدید را بسازند و آن دوگانه، در تقابل قرار دادن روح دین و نص دین است. کوشش برای عبور از نص دین به روح دین، به نحوی که در نهایت بتوان اولی را به نفع دومی به دست فراموشی سپرد. روشنفکران عصر مشروطه به تبع اسلاف اروپایی خویش به این نکته پی برده بودند که عبور از نص دین به سود روح آن، شرط توفیق در پیشبرد تجدد است. تمام روشنفکران مشروطه تلاش می‌کردند دوگانه روح و جسم را برای اسلام درست کنند تا به اعتبار روح بتوانند از جسم عبور کنند. چون تنها در این صورت بود که تغییرات سیاسی امکان‌پذیر می‌شد، اما شرایط زمانه مهیای این مسأله نبود. 

پس از آن رضا صمیم گفت: شاید در سطح ایده بین تجدد طلب‌ها شباهت‌هایی باشد اما وقتی پای منافع به میان می‌آید تفاوت‌های فراوانی وجود دارد که مشخص می‌کند چرا مشروطه به نتیجه نرسید. یک ایده رایج درباره شکست انقلاب مشروطه تضاد میان دو گروه تجدد طلب و تجدد ستیز است. اما در واقع تجدد ستیزها چندان قدرتمند نبودند که بتوانند مقابل انقلاب مشروطه بایستند. 

صمیم افزود: به نظر من شکست مشروطه به دلیل نزاع درون گروه تجدد طلب بود و در سطح استراتژیک این نزاع به مدت طولانی وجود داشت. یکی از مهم‌ترین عرصه‌ها برای دریافت اطلاعات دقیق مربوط به این نزاع، حوزه عمومی و به طور مشخص مطبوعات است. قبل از مشروطه در مطبوعات شهرهای بزرگ مانند تهران به شکل واضحی این نزاع را می‌بینیم. 

این جامعه‌شناس ادامه داد: از حدود سال ۱۲۵۰ هجری قمری میان افرادی که عقیده دارند باید با الگوگیری از غرب کاری برای اصلاح شرایط کرد آغاز می‌شود، اما در آن مرحله هنوز نزاع پنهان است. به مرور دعواهای قلمی بر سر موضوعات مختلف بسیار زیاد می‌شود. گروهی از تجدد طلب‌ها خواهان از بین رفتن هرگونه تبعیض و امتیاز هستند و گروه دیگری از تجدد طلب‌ها می‌خواهند بعضی از تبعیض‌ها و امتیازها باقی بماند. یک عرصه دیگر برای این نزاع در مجلس شورای ملی و بر سر قوانینی است که قرار است تصویب شود، مانند قانون الغای القاب که عده‌ای از همین تجدد طلب‌ها به شدت با آن مخالفت کردند. متأسفانه نیروی گروه تجدد طلب راستین از سال ۱۳۱۲ کاهش پیدا می‌کند و مجدد به ورطه‌ای فرو می‌افتیم که از نظر من زوال آرمان‌های مشروطه است. در واقع شکست مشروطه از همان حدود سال‌های ۱۳۱۳ آغاز شد. 

حامد عامری نیز در ادامه این نشست به معرفی یکی از افراد تاثیرگذار مشروطه پرداخت و گفت: به نظر من یکی از مهم‌ترین متجددان دوره قاجار میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی است. او یکی از جدی‌ترین متجددان ایرانی است که در سن ۵۵ سالگی کتابی نوشت با اسم احمد یا مسائل الحیات، که اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. 

عامری افزود: طالبوف از روح قانون سخن می‌گوید و اگرچه به نظر می‌رسد تجربه و حرف‌های او تفاوتی با سایر متجددان ندارد اما او یک موقعیت تاریخی پیدا می‌کند که هیچ کدام از متجددان پیدا نکرده بودند. او به دلیل خدمت‌هایی که به مشروطه کرده بود به عنوان نماینده مجلس شورای ملی انتخاب شد اما این کار را نپذیرفت و وارد مجلس نشد. طالبوف با مشاجرات و مناقشات پیش از مشروطه آشنا است و به عنوان یک متجدد بسیار هوشمند نگاهی انتقادی به جریانات دارد و نقدهای سهمگینی به مشروطه وارد کرد. او نگاهی واقع بینانه به همه مسائل دارد. او در نوشته‌های خود آنچه را آرمان مشروطه می‌دانست بیان کرده و آزادی، قانون، حکومت مشروطه، قانون اساسی و دیگر مفاهیم بنیادین را تعریف و تا حدودی نقد کرده بود.

پایان خبر//

امتیاز به خبر :