تصویر مظفرالدین شاه، یادمانی از سفر شاهانه به ورشوی لهستان
دفتر پژوهش کاخ گلستان
همایون خداداد / فائزه امین دهقان
درآمد
شنبه 21 صفر سنه 1290 ه.ق / 30 فروردین 1252 ه.ش / 19 آوریل 1873 م ؛ سرآغازی بر سفرهای فرنگستان پادشاهان قاجار؛ ناصرالدین شاه با همت میرزا حسین خان سپهسالار عزم سفر می کند. آغاز سفر فرنگ بسيار پيچيده تر از يك عزم ساده شاهانه بود و بايد دلايل آنرا از یک سو در عدم توفيق در پيشرفت داخلي و در جا زدن ممالك شرقي، و نشر معارف و علوم مغرب زمينيان از ديگر سو جستجو كرد و اين نكته كه رجل قاجار درك كردند كه آن سوي مرز جرياني در كار است كه بايد شناخت و به كار بست. هرچند که آرزوي پيشرفت بدون در نظر گرفتن حقوق ملت ميسر نگرديد. اما در نهایت دامنه ایی از تحولات نه به عنوان ره آورد سفر پادشاهان بلکه بخاطر قرارگیری عهد قاجار در نسبتی دقیق، در شاهراه تاریخی توسعه و مدرنیته قرن نوزدهم از مرزهای جغرافیایی گذر و به ایران وارد شد. درک دنیای مدرن و تجربه برساخته پادشاهان قاجار از به تماشا نشستن این مدرنیته موجب تغییراتی در مناسبات سیاسی و اجتماعی کشور و حیات ارگ سلطنتی گشت. که از معماري و عناصر وابسته به آن تا خصوصي ترين جنبه ها ( پوشش زنان حرم و ...) را در برگرفت. کاخ گلستان امروزه حامل آن يادگارهاست.
مظفرالدين شاه نیز به مانند پدر، سه سفر فرنگستان را در كارنامه خود داشت و هر چند كه روزنامه هاي وقت عنوان كليشه اي "..... مجاهدت نفس نفيس همايون و مشاهدات نظر مبارك در جلوگاه نتايج و آثار علوم و فنون و بدايع و صنايع ملل و دول متمدنه .... " را كه از زمان ناصري عمده سبب سفر به دول اروپا ذكر گرديده را هميشه قبل از سفر باسمه و منتشر مي ساختند ، ولي واقعيت اين است كه مظفرالدين شاه هم به رسم پدرش ناصرالدين شاه نه تنها فنون و بدايع آن كشورها را درست ملاحظه نکرد بلكه پولي را كه با قرضه جلب كرده بود، صرف خوش گذراني خود و اطرافيان نمود. این آثار كه امروز مي توانستند نقاط عطفي باشند در جهش به سوي توسعه اين مملكت، متاسفانه يادآور هدف و منظوري است كه محقق نگرديد.
سال 1317 ه.ق شروع سفر اول فرنگستان مظفرالدین شاه به اروپا؛ آقایان به فکر افتادند که چه عیبی دارد از بقیه این خرجی حلال ( استقراض از دولت روس) سفری هم به اروپا بروند. حکیم الملک تصدیق کرد که آب معدنی کنترکسویل یا کارلسباد برای سلامت ذات ملوکانه دوای منحصر به فرد است. به هر کیفیت در اوایل بهار که آخرهای سال 1316 بود بار سفر اروپا بسته شد و شاه را با دم و دنباله زیاد به این مسافرت بردند و دول اروپا تقریبا همگی رسما از شاه پذیرایی کردند. فقط انگلیسی ها که شاید از موضوع استقراض نارضامندی حاصل کرده بودند برای پذیرایی رسمی حاضر نشدند. شاه هم انگلستان نرفت و در ماه میزان که سه چهار ماهی از اول سال قمری 1317 گذشته بود به تهران مراجعت کرد. در اثنای همین مسافرت ها بود که برای مواجهه با خرده فرمایش های خرید شاه و قرضهای دستی که از این سفر پیدا شده بود بیست میلیون منات دیگر از روس ها قرض گرفتند و تمام گمرک شمال ایران را رهینه پرداخت اصل و فرع این قرضه و قرضه سابق قرار دادند و چند صباحی بیوتات سلطنتی و برات دارهای دولتی را با همان کیفیت قرضه قبل راه انداختند.
عین الدوله نیز جهت جبران مصارف سفر بر شدت عمل افزود. علما و مردم فهیم که از قرضهای خارجی و تاسیس بانک انگلیس و روس و بسته شدن صنایع و تجارت داخلی و زیاد شدن نفوذ خارجی عصبانی بودند در گوشه و کنار از شاه و دربار و اسلوب حکومت نقادی می کردند از طرف دیگر در این ده، یازده ساله ی سلطنت مظفرالدین شاه به واسطه مدارس جدید و روزنامه های داخلی و مجلات و جراید فارسی هند و مصر، مردم چشم و گوششان بازشده بود و از شاگردان مدارس جدید چیزهایی شنیده و از ترتیبات حکومتی اروپا مطلع و همگی طالب تغییر اوضاع بودند. شاه هم بعد از سفر اخیر فرنگ شیرازه سلامتی مزاجش از هم گسیخته شده و توصیه حکیم الملک برای سلامت ذات ملوکانه موثر نیفتاد.
متن اصلی
مقصود در اين بخش پرداختن به جزئيات سفر مظفرالدین شاه نيست، که می توان چرائي آنرا و اينكه چگونه شد كه اين سفرها به انجام رسيد و نتيجه اي از آن حاصل نگرديد را به تفصيل در سفرنامه های وی خواند.
موضوع این یادداشت بازنگری اثری فوق العاده زيبا به بواسطه سبک اجرا و همچنین طريقه دریافت آگاهی از آن، بعد از حدود یک قرن، كه شرح آن در نوع خود خواندنی است.
قطعا کاستی هائی در طول گفتار در مضامین و تحلیل ها وجود دارد که نیازمند مطالعات و تحلیل های ژرف و همه جانبه دیگری است که مطالب تکمیل تر و تفصیلی تری به آن بی افزاید و پژوهشی عمیق تر را پیش رو بگذارد؛ این موضوع از این منظر ناتمام مانده است. اما قطعا انتشار این گفتار کار مهمی است و اهمیت آن در خور اعتنا، از آن روی که قصد دارد آغاز دریافتی باشد برای نزدیکتر شدن به درک نسبتا واقع بینانه ای از شخصیت آثار بر جای مانده.
در چارچوب كارشناسي و تکمیل تابلو هاي حوضخانه[1] کاخ گلستان، گه گاه نياز به تغيير و تحولاتي در اين مجموعه حس مي گرديد، اين تغييرات بواسطه توسعه آگاهي هاي ما نسبت به مجموعه مورد نظرمان حاصل می گردید. در اين راستا، به جهت ساماندهی حوضخانه، بررسی مخزن تابلوهاي نقاشي آغاز گردید، بعد از بررسي هاي زياد تابلوئی توجه ما را به خود جلب نمود، اثری فوق العاده زيبا که تبحری منحصر بفرد در اجراي آن بکار گرفته شده بود. شیوه به هم آوری عكس با ویرایش دستی آب و مركب که تصوير مظفرالدين شاه2 را به سرانجام رسانده بود، كار رقم رامبراند3 و شهر ورشو - پایتخت لهستان که در آنموقع جزء متصرفات روسيه بوده است – را بر خود داشت.
برداشت اوليه اين بود كه اين تصوير به احتمال زياد در كشور آلمان به انجام رسيده است. زيرا امضاء به آن واحد جغرافيائي (لهستان) چندان وابستگي نشان نمي داد و طريقه نگارش نام ورشو نيز به زبان آلماني بوده و هم چنين مظفرالدين شاه طي سفر اول خود به اروپا در سال 1900 ميلادي (1318ق برابر با 1279ش) در حدود چهار تا پنج روز بيشتر در ورشو اقامت نداشته و تصورش مشکل می نمود چنين كاري درخور، در اين مدت محدود به انجام رسيده باشد. - که البته بعدها با شناخت سبک بکار گرفته شده یعنی عکاسی با روتوش دستی آب مرکب تصور اجرای این کار در این مدت نیز امکان پذیر می نماید. با بررسي که در مرکز اسناد تصویری کاخ گلستان نیز انجام پذیرفت، آلبومی با نام آتلیه رامبراند جلب توجه نمود که مشتمل برمجموعه عکس هایی از شهر ورشو و تک عکسی از کاخ لازینکی[2] بود. آتلیه مورد بحث در ورشو واقع گردیده، و با توجه به امضاء آتلیه پای کار تابلوی مظفرالدین شاه و همچنین نگارش آلمانی نام ورشو در متن امضاء، نتیجه گیری گردید که این اثر ترکیبی از هنر عکاسی و آب مرکب است که در آتلیه عکاسی رامبراند در شهر ورشو لهستان و یا در کاخ لازینکی به انجام رسیده و این آتلیه قطعا توسط شخص یا اشخاصی آلمانی زبان دایر و اداره می گردیده است.
اما در مورد تاریخ و سال اجرای اثر، در بررسی قاب اثر - دو گوشه پائين تابلو - به نکته جالبی برخورد نمودیم. به منظور بسته بندی اثر و به جهت اينكه تابلو موقع قرار گيري عمودي بر روی زمين مورد آسيب واقع نگردد دو روزنامه به شكل چند لایه و تاشده به آن متصل گردیده بود كه معمولا این روش از لحاظ فني در مرحله بعد از قاب سازي و موقع حمل اجرا مي شود. روزنامه ها جهت بررسی از تابلو جدا گردید. اين روزنامه ها دقيقا تاريخ 1900 ميلادي - تاریخ سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا - را بر خود داشته و مربوط به شهر درسدن[3] در كشور آلمان بودند. در بررسی این اثر با توجه به زمان حضور مظفرالدین شاه در ورشو و تاریخ روزنامه آلمانی زبان (یک ماه پس از حضور شاه) که در مرحله بسته بندی به آن متصل شده بود این سوالات مطرح میشود که آیا این تابلو در آتلیه رامبراند ورشو، انجام و قاب گردیده و در شهر درسدن عمل بسته بندی کار آنها انجام شده است؟ - با توجه به اینکه مظفرالدین شاه در سفر فوق الذکر در شهر درسدن نیز اقامت داشته اند - یا این روزنامه ها، راه به شهر ورشو باز کرده بودند و آتلیه آلمانی زبان ما در شهر ورشو لهستان آن را به جهت حفاظت در تابلو بکار گرفته بودند؟ یادداشتی بدين مضمون تهيه گردید :
» در تاريخ 13 تيرماه 1385 نسبت به باز كردن روزنامه اي كه جهت بسته بندي تابلوي عکس و آب مركب مظفرالدين شاه با امضاء [4] Rambrandt و واژه Warschau[5]، اقدام گرديد. كه بعد از باز كردن تاريخ7/7/1900 م بر روی روزنامه رویت گردید، كه با تاريخ سفر اول فرنگستان مظفرالدين شاه قاجار تطابق كامل داشته و طبق بررسي هاي بعمل آمده مظفرالدين شاه در تاريخ پنج شنبه 9 صفر 1318 ه.ق ( 17/ خرداد / 1279 ه.ش ) تا دوشنبه 13 صفر همان سال ( 21/ خرداد / 1279 ه.ش و 7/ 6/1900 ميلادي تا 11/6/1900) در ورشو اقامت داشته است. روزنامه فوق الذكر دقيقا تاريخ يك ماه بعد را بر خود دارد.»
نكته قابل توجه دیگر اين است كه اين روزنامه ها چطور در اين یک قرن كه از تاريخ آن مي گذشت از تابلو جدا نگردیده بود؟! آيا اين تابلو از ابتدا مورد توجه مظفرالدين شاه واقع نشده و راه به سوي انبار باز كرده است؟! مظفرالدين شاه در خاطرات روزانه سفر خود به تاريخ پنج شنبه 9 صفر 1318 ه.ق ورود خود به لهستان را اينگونه شرح مي دهد :
»…تا آمديم به گار راه آهن شهر ورشو رسيديم پرنس فرمانفرماي لهستان روس كه اسمش امير تيسكي است با جميع صاحب منصبان نظامي مقيم ورشو در گار حاضر بودند سربازان و اهل نظام تا آخر صف ملاحظه كرديم بعد كه از جلو ما دفيله كردند من و جناب اشرف صدر اعظم و پرنس و اميرال در يك كالسكه نشسته ساير ملتزمين هم در كالسكه هاي ديگر بطرف شهر روانه شديم در بين راه همه جا سرباز و سوار و توپچي در كنار خيابان ها صف زده بودند و تماما براي تهنيت و احترام ما هورا مي كشيدند عموم مردم از ورود ما زياده اظهار شعف مي نمودند ما هم به همه اظهار مهرباني مي كرديم و با دستمال تعارف مي نموديم حقيقه خيلي خوب از ما پذيرائي كردند از پلي گذشتيم كه بر روي رودخانه ورشو ساخته اند كه تقريبا سيصد ذرع طول پل مي شود خيلي پل غريبي است دو كشتي بخاري هم روي رودخانه در حركت بود بعد آمديم بعمارت لازنسكي كه از براي نزول ما حاضر كرده بودند اين عمارت از بناهاي سلاطين لهستان است پارك و عمارت غريبي است دو درياچه در جلو اين عمارت واقع است كه به قدر درياچه سلطنت آباد مي شود خيلي مصفي است درختهاي مارونيه خيلي بزرگ دارد من خيلي مايل بودم برگ اين درخت را ببينم و در اينجا كه ديدم بقدر درختهاي نارون بزرگ ايران است درختي ديدم كه تا امروز نديده بودم برگ هاي قرمزي داشت برنگ آلوچه هاي قرمز ايران ناصر خاقان را گفتيم رفت شاخه از آن چيده آورد تماشا كرديم خيلي غرابت و تماشا داشت …»[6]
به باورمان عكسي كه از مظفرالدين شاه گرفته شده و پایه این اثر ارزشمند گردیده در آتلیه رامبرانت ورشو یا در عمارت لازینكي برداشته شده است به خاطرات مظفرالدين شاه در روز جمعه 10 صفر 1318 ه.ق توجه كنيد :
» صبح كه از خواب بيدار شديم اميرال آمده عرض كرد ترتيب مشق و مانوري در خارج شهر داده شده بايد بانجا برويم پرنس فرمانفرما هم در آنجا براي پذيرائي حاضر است من و جناب اشرف صدر اعظم و اميرال و وزير دربار در يك كالسكه نشسته حركت كرديم بعضي از ملتزمين هم در ركاب بودند از اين پارك تا آن نقطه كه موقع مانور بود بيست دقيقه راه است … بعد از اتمام مانور ما با جناب اشرف صدراعظم و اميرال سوار كالسكه شده به طرف منزل آمديم و در بين راه بدر خانه پرنس فرمانفرما آمده كارت گذاشتيم و از آنجا گذشتيم آمديم منزل عكاسي را كه مطيع السلطنه حاضر كرده بود كه عكس ما را بيندازد چند قطعه عكس مرا برداشت…»[7]
هم او در روز يكشنبه 12 صفر 1318 ه.ق مي نويسد :
»…عكاسي كه پريروز عكس ما را انداخت امروز عكس ها را حاضر كرده بود بتوسط صنيع السلطنه بحضور آورد الحق خيلي خوب عكس انداخته بود …. چند قطعه كارت پستال عكس ما را درست كرده بودند بحضور آوردند آنها را دستخط كرديم و به تبريز فرستاديم …»[8]
مظفرالدين شاه در روز دوشنبه 4 ربيع الاول 1318 ه.ق موقعي كه در كنتركسويل ( فرانسه ) بوده باز از اين عكاس صحبت مي كند :
»…امروز آن عكاس پير مرد ورشوي سابق الذكر عكسهاي ما را از ورشوي به كنتر كسويل آورده بود يكهزار منات باو انعام داديم …»[9]
روز دوشنبه 13 صفر 1318 ه.ق روز خروج مظفرالدين شاه از ورشو است :
» امروز صبح اميرال و پرنس اميرتيسكي فرمانفرماي لهستان روس آمده عرض كردند كالسكه بجهت حركت حاضر است سوار شده از قصر لازنسكي آمديم تا بگار راه آهن باز اطراف راه مثل روز ورود جمعيت ايستاده بودند و قشون نيز همانطور با كمال نظم و آراستگي از كنار راه صف بسته بودند رسيديم بگار پرنس فرمانفرما كه بسيار مرد نجيب عاقل درستي است و يك قطعه نشان تمثال خود مانرا هم بايشان داده بوديم از اينجا مرخص شده رفت اميرال و ساير مهماندارها همراه بودند سوار ترن شده براه افتاديم تا رسيديم به الكساندروف كه سرحد مابين خاك روسيه و آلمان است … اينجا همانجاست كه شاه شهيد هم در سفر آخر شام خورده بودند و … ميرزا رضا خان مويد السلطنه وزير مختار برلن هم ترن آلمان را به اينجا آورده بود از اينجا بايد به ترن آلمان كه خودمان تا كنتركسويل اجاره كرده و بخرج خودمان با نجا مي رويم سوار شويم …. بقدر ساعتي كه گذشت از خاك روسيه خارج و داخل خاك آلمان شديم. »[10]
ناصرالدين شاه نيز در سفر دوم فرنگ خود 1295 ه.ق وارد ورشو شده و در همين قصر لازینكي اقامت داشته است ، ناصرالدين شاه در خاطرات روز سه شنبه مورخ 25 جمادي الاول 1295 ه.ق مي نويسد :
« ورشو شهر بسيار قشنگي است ، اما ظاهر عمارات و خانه ها قدري چرك است چراغ گاز دارد ، ميدان هاي خوب دارد ….. خلاصه رفتم خيلي راه الي عمارت و باغي كه براي ما حاضر كرده بودند يك ساعت راه بود ، اين عمارت در آخر شهر اتفاق افتاده است ، اسم عمارت قصر لازنسكي و از بنا هاي استانيسلا س اوگوست است كه صد سال قبل از اين پادشاه لهستان بوده است . اگر چه اين عمارت در پيش عمارات دولتي مسكو و پطر هيچ است ، اما به يك سليقه و مزه ساخته شده است و اسباب و مخلفات خانه از آئينه ها و ميز و صندلي و مجسمه هاي مرمر كه هيچ جا به اين سليقه نديده بودم . منظرش به درياچه و باغ و خيابان هاي خوب است و دوم مرتبه است اين عمارت ….. شب را كل باغ را چراغان كرده بودند …. توي آبها چراغ بود . شهر ورشو خيلي اباد و پر جمعيت است . دويست و پنجاه هزار نفر جمعيت دارد ، مذهب اين مملكت آنچه عيسوي است كاتوليك است ، باقيمانده يهودي هستند ، نصف اين شهر يهودي است و در مملكت لهستان روس دو كرور يهودي هستند .بعد از حمام ورشو، صاحب اين حمام ها كه اسمش موسيو قايناس است گفت عكسخانه همين بالاي حمام است ، بيائيد عكس بيندازم. رفتم بالا ، لابراتور خوبي داشت و چشم انداز بسيار خوبي به رودخانه ويستول و قدري از شهر داشت چند شيشه عكس ما را انداخت ، بعد سوار شده آمديم منزل . الحمدالله تعالي خوش گذشت .»[11]
هرچند كه در تصویر مظفرالدین شاه شیوه هم آوری عكس و آب مركب استفاده گردیده است، ولي از شايستگي هاي ارزشمند آن به عنوان يك اثر فوق العاده هنري كم نمي كند و توجه هر ذهن جستجو گری را که به کاخ گلستان می آید را به خود جلب می نماید.
***
* باسپاس از سرکار خانم حسین پور و سرکار خانم اسدیان امنای اموال محترم کاخ گلستان که امکان بررسی در این موضوع را با دسترسی به گنجینه آثار نقاشی و آلبومخانه مرکز اسناد تصویری کاخ گلستان فراهم آوردند.
[1] حوضخانه تالار عاج که در سال 1376 خورشیدی به موزه تابلوها و برخی آثار اهدائی دربار اروپا به ایران تبدیل گردید.
[3] Dresden ( پایتخت ایالت ساکسن در کشور آلمان است. )
[4] Rembrandt ( در اینجا نام آتلیه عکاسی در ورشوی لهستان می باشد )
[5] اشاره به شهر ورشوی لهستان با نگارش آلمانی
[6] مظفرالدين شاه قاجار. سفرنامه مظفرالدين شاه به فرنگ ( سفر اول ). تهران: شرق .1363 . چاپ دوم ص 77 و 78
[7] مظفرالدين شاه قاجار. سفرنامه مظفرالدين شاه به فرنگ ( سفر اول ). تهران: شرق . 1363 . چاپ دوم ص 79
[8] همان ماخذ ، ص 80 و 81
[10] همان ماخذ. ص 81 و 82
[11] قاضيها ، فاطمه . روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر دوم فرنگستان ( 1295 ه.ق ). تهران : سازمان اسناد ملي ايران. چاپ اول . 1379 ص 109 تا 111 و 115